امروز یه مراجعه کننده حامله ۱۹ ساله داشتیم که پدر و ‌مادرش مرحوم شدن اول پدرش مرحوم شده و مادرش ازدواج مجدد کرده و بعد مادرش مرحوم شده ناپدریش و خانم تازه اش و فامیل های ناپدریش همراهش بودن هر بار از بخش رفتم بیرون دیدم ناپدری داره از درد دختر گریه میکنه و خانمش هم با بچه دو ساله دلداریش میده کم‌کم فهمیدم همه اون ها که بیرونن عمه های ناتنی و عموی ناتنی ان و با این که این دختر از ۹سالگی به جمع خانوادشون اضافه شده همه اومده بودن همه و داماد بینوا هم حسابی ازشون حساب میبرد یه حس خوبی بود در حالی که دختر به شدت در شرایط بی کسی بود یه گردان ادم پشت در بودن و هواخواهش جونم براتون بگه رفتم بیرون به همسر خانم که چون حالش بد شده بود رفته بود بیرون بگم مبارکه تا گفتم اقا تبریک میگم دخترت کپی خودته و حال هردوشون خوبه یهو ۴۰ نفر ادم جیغ و دست و هورا و پریدن هوا و همو بغل کردن انقد قشنگ بود این صحنه که دلم رفت ادم های خوب اینجورین بچه ها نظر تنگ نیستن و ما و خودمون و خونمون و بچمون و قوممون نمیکنن ادم های خوب دلشون دریاس بغلشون جا زیاد داره مهربونیش قد یه دنیاس ✍سکوت شیشه ای @Aalijnab